مطالب با برچسب: ۳۶۰ درجه
مسعود فراستی در نقدهایی که مینویسد از اصطلاح “ماقبل نقد” زیاد استفاده میکند. فکر میکنم منصفانهترین چیزی که میشود درباره ۳۶۰ درجه گفت همین ماقبل نقد بودن فیلم است. چه چیز را باید دقیقاً نقد کرد؟! فیلم ذهنیات کارتونی سازنده است از روی علایقش به سبکی از آثار هالیوودی آن هم از نوع درجه سه آن. لازم نیست خیلی فیلمباز و اهل سینما باشید تا متوجه ذهنیات کارگردان برای کپیبرداری از آثار مورد علاقهاش در این ژانر باشید. سام قریبیان خیلی تلاش کرده فیلمی در فضای نوآر بسازد که خودمانیاش میشود خفن بودن فضاهایی با کنتراست بالا و دیالوگهای آنچنانی و البته خشونت فانتزی. زن اغواگر و خلافکار خردهپا و آدمکش حرفهای که ابلیس مجسم است و قهرمان خستهی زخمی که سرآدمیزاد را راحت تر از ته خیار میبرد اما در عین حال میتواند با با بوئیدن گلی اشک در چشمانش حلقه بزند و به طور خلاصه همهی آنچیزی که تارنتینو را میتواند خدای آن سبک دانست. تا اینجای کار حتی اگر یک کارگردان وطنی بخواهد در این مایهها فیلی بسازد چندان ایراد ندارد اما اشکال کار از آنجایی است که بخواهند همان داستان را در فضای ایرانی تبدیل به فیلم کنند. اتفاقاً از حیث خلافکار و فضای خفن و پلیس تافرم و … دستمان بسیار باز است به شرط آنکه تیپ خلافکار ایرانی را بشناسیم، ادبیات و رفتار پلیس ایرانی را دیدهباشیم، حتی زن عشوهگر و دلفریب با شناخت و سلیقه ایرانی را درست بتراشیم. در اینجای کار بدون اینکه قصد تمسخر قریبیان پسر را داشته باشم باید بگویم احتمالاً ایشان دو مشکل اساسی برای ساخت اینچنین فیلمی دارند. یکی اینکه زیاد فیلم در این ژانر دیدهاند (میبینند) و دوم اینکه سالیانی در آمریکا زندگیکردهاند. فیلم حتی اگر تجربهگرا هم است باید حداقلی از باورپذیریِ روایت را جزو مهمی از اصولِ ایده و اجرا قرار بدهد. میتواستم فهرستی بلند بالا ردیف بکنم از تیپ و دیالوگ و فضا و شخصیتهایی که با هیچ وجه نمیشود به عنوان آنچه در همین جامعه در کنار ما اتفاق می افتد به بیننده قبولاند! آن زندان کجاست که انقدر با قزل حصار و قصر و اوین و … متفاوت است. چنین زندانبانی (با بازی رضا رویگری) در کجای این مملکت پیدا میشود؟ شخصیت پلیس با آن شمایل عجیب و دیالوگهای گشادتر از دهان مطابق کدام الگوی پلیس ایرانی تعریف شدهاست؟ این دیالوگها از کجای زندگی ایرانی آمده که شخصیت های فیلم بلغور میکنند؟ آنقدر از این مثال ها در تک تک دقایق فیلم زیاد است که شمردنشان هم خستهکننده است.
انتخاب و بازی بسیار ضعیف میلاد کیمرام در کنار سایر بازیگرانی که هر کدام به نوعی میخواهند خفن بودن خود را به هر شکل ممکن حالی بینندهکنند هم چیزی از ضعف کلی فیلمنامه و اجرای آن ندارد. دیالوگپرانیهای شخصیتهای فیلم بارها تماشاگران را در سالن سینما به خنده وا میدارد (لقب یکی از خلافکارهای داستان “چکمه پوش” است). تنها بابک کریمی توانسته گلیم خود را تا حدی از آب بیرون بکشد که آن هم درمیان سردرگمی نقش و ضعف شخصیت پردازی به هیچ وجه به چشم نمیآید.تنها نقطه قوت ۳۶۰ درجه به نظرم فیلمبرداری کوهیار کلاری است که از همان ماهی و گربه خودی نشان داد و امید زیادی هست که خلف صالحی برای کلاری بزرگ بشود. اما چه فایده؟!
به طور خلاصه ۳۶۰ درجه فیلم نازل و بی ارزشی است در سطح کپی برداری ناشیانه از آثار درجه سه هالیوود در ژانر خودش. فیلمی که در آن همه چیز خارجکی است! درست مانند وبسایت رسمی آن که به عنوان یک فیلم تمام ایرانی، با زبان فارسی و تولید و اکران شده در داخل ایران، فقط به زبان انگلیسی است! در اینجا ببینید.